خانه » انشا پایه هشتم » انشا در مورد اگر معلم نگارش بودید صفحه 81 پایه هشتم

انشا در مورد اگر معلم نگارش بودید صفحه 81 پایه هشتم

انشا اگر معلم نگارش بودید
3.4/5 - (5 امتیاز)

انشا در مورد اگر معلم نگارش بودید

صفحه 81 کتاب نگارش هشتم

 

انشا اگر معلم نگارش بودید

 

مقدمه : اغلب ما درصورت مواجهه با انجام نادرست کاری توسط فردی دیگر ، در ذهن خود این عبارت را تکرار می کنیم که اگر من جای او بودم ، این کار را بهتر انجام می دادم .

 

 

بدنه : این افکار در رابطه ی میان معلم و دانش آموز نیز صدق می کند و اغلب دانش آموزان همیشه آرزو داشته اند که برای یک روز هم که شده جای معلمانشان مانند معلم نگارش و آن ها برعکس شود !

 

 

در بحث تصور خود به جای معلم نگارش ، هر فرد اندیشه ی خود را دارد ، به عنوان مثال ، دانش آموزانی که دست به قلم ضعیفی دارند با خود می گویند که من اگر جای معلم بودم ، موضوعات ساده تری می دادم ؛ دانش آموزانی که فقط به فکر آموزش دروس تخصصی هستند با خود می گویند ، من اگر جای معلم بودم اجازه می دادم بچه ها دروس مهم تر مانند ریاضی را مطالعه کنند ، در حالیکه خبر ندارند یکی از مهم ترین دروسی که در آینده ی شغلی آن ها نیز تاثیر گذار است همین انشا است !

 

 

عده ای اگر معلم نگارش می شدند دفتر انشای بچه ها خالی می ماند و یا برعکس سرریز از کلمات مختلف می شد ، عده ای دانش آموزان را با تعلیم درست تبدیل به نویسندگانی ماهر می کردند و عده ای آن اندک شوق نوشتن را نیز از آن ها می گرفتند و … !

 

 

نتیجه : با اینکه هر کس نظر شخصی خود را در حوزه ی تدریس دارد ، ولی نباید فراموش شود که اگر هر کس بخواهد نظر خود را بر معلم تحمیل کند ، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و وقتی اعتماد به معلم از بین برود ، تاثیر آموزش نیز کمرنگ خواهد شد.

 

 

 

انشا اگر معلم نگارش بودید

انشا دوم درباره اگر معلم نگارش بودید …..

 

مقدمه : زنگ نگارش است و باز هم همان روال همیشگی . معلم درست مثل دفعه قبل نام فصل ها را بر روی تخته سیاه کلاس می نویسد و یک ساعت به ما زمان می دهد تا به اختیار از بین این چهارفصل ، متنی را به نگارش در بیاوریم . اگر دفترم را نگاه کنید ، می بینید پر است از انشاهای پاییز و بهار . دیگر خسته شده ام . سرم را روی میز می گذارم ، چشمانم را می بندم و خودم را جای معلم نگارش مان می گذارم .

 

 

بدنه : در کلاسی که معلم نگارش آن من باشم ، خبری از خستگی و کسل شدن نیست. بچه ها آزادند هر انشایی که دلشان می خواهد بنویسد . می توانند به صورت مشترک هم بنویسند و از این طریق با طرز تفکر دوستانشان بیشتر آشنا شوند و دیدشان به جهان بیشتر شود.

 

 

اگر من معلم نگارش باشم ، لازم نیست هر جلسه انشا بنویسیم . چیزی که ما امروزه از آن خیلی رنج می بریم ، مطالعه نکردن کتاب های با ارزش است . بعضی روز ها ، با خودم کتاب های شاهکار دنیا را می آورم و یک ساعت و نیم آن را با بچه ها می خوانیم و تحلیل می کنیم . شاید سر همین تحلیل ها جدل پیش بیاید ولی ارزش چیز هایی که خواهیم آموخت خیلی بیشتر از این حرف ها خواهد بود.

 

 

بعضی مواقع ، ذهن دانش آموز قفل می کند ، انگار مغزش دیگر توانایی پذیرش داده جدیدی را ندارد.در این مواقع ، بهترین کاری که من می توانم بکنم این است ، دانش آموزان را رها کنم تا هرکاری که دوست دارند انجام بدهند.آن ها می توانند به خانه هایشان بروند ، در حیاط مدرسه فوتبال بازی کنند ، در نمازخانه نماز بخوانند و یا برای امتحان زنگ بعد مطالعه کنند .

 

 

نتیجه : چشمانم را باز می کنم ، ده دقیقه به زنگ مانده است . ناگهان معلم مرا صدا می زند و مرا به خواندن انشایم فرا می خواند . در همان حال که دارم به صفحه سفید دفترم نگاه می کنم ، شروع می کنم به بیان کردن همان حرف هایی که چند دقیقه پیش به شما گفتم.

 

 

منبع : سون اسکول

 

 

انشا در مورد اگر معلم نگارش بودید

صفحه 81 کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *