بازنویسی حکایت شخصی خانه ای به کرایه گرفت
بازنویسی حکایت صفحه 66 مهارت های نوشتاری هفتم
بازنویسی حکایت شخصی خانه ای به کرایه گرفت از هیچ سایتی کپی گرفته نشده است پس نشر بدون منبع حرام ولی پیگرد قانونی ندارد
حکایت زیر را به نثر ساده امروزی، بازنویسی کنید.
حکایت : شخصی خانه به کرایه گرفته بود. چوب های سقف بسیار صدا می داد.به خداوند خانه از بهر مرمت آن سخن بگشاد.
پاسخ داد: چوبهای سقف، ذکر خدا می کنند. گفت :« نیک است؛ اما می ترسم این ذکر، به سجود بینجامد».
نویسنده : ( عبید زاکانی )
بازنویسی : روزی مردی به مسافرت رفت.
هنگام غروب آفتاب به روستایی رسید و تصمیم گرفت شب در آنجا بماند.
پیرمردی را دید و از او پرسید: در کجا می توانم استراحت کنم؟
پیرمرد پاسخ داد: من اتاقی از خانه ام را به تو اجاره می دهم، مرد پذیرفت و با پیرمرد به سوی خانه رفت.
خانه پیرمرد قدیمی و با چوب ساخته شده بود.
در آنجا متوجه شد وقتی باد می آید، سقف خانه صدا میدهد.
صبح که می خواست حرکت کند، به پیرمرد گفت: پدر جان سقف خانه صدا میدهد. بهتر است تا بدتر نشده، آن را تعمیر کنی.
پیرمرد گفت: چیزی نیست؛ چوب های سقف خانه، خداوند را عبادت می کنند و آن صدایی که میشنوی، زمزمه عبادت آنهاست.
مرد گفت: درست است؛ اما من نگران این هستم که چوبهای سقف بعد از ذکر و دعا به سجده بیفتند از سقف جدا شوند و به زمین بیفتند
بازنویسی حکایت صفحه 66 کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم
منبع : سون اسکول
عالی قشنگ بود
خوب بود
عالی بود بسیار عالی👏👏👏
عالی و فوق العاده زیبا بود 👌👌
بچه ها میشه بگین معنی سجود چیه