خانه » انشا پایه هشتم » انشا درباره طعم لبوی داغ در یک روز برفی

انشا درباره طعم لبوی داغ در یک روز برفی

انشا درباره طعم لبوی داغ در یک روز برفی
1/5 - (1 امتیاز)

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی

انشا صفحه 62 کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم

 

مقدمه : در راه برگشت به خانه همراه دوستم بودم.هنوز هوا تاریک نشده بود. کم کم چراغ های خیابان ها روشن می شدند.به این معنی که هنوز یکی دو ساعت به وقت شام ما مانده بود.خنده کنان داشتیم راه می رفتیم که ناگهان چشممان به آن طرف میدان افتاد . لبو فروشی را دیدیم که در آن برف و سرما بدون کلاه و دستکش برای مردم لبو می کشید و عطر و بوی لبویش همه جا را گرفته بود.

 

 

بدنه : خیلی وقت بود لبو نخورده بودم. خیلی هوس کرده بودم.یهویی به خودم گفتم اول جیبتو ببین بعد لبو رو . دست تو جیبم کردم دیدم چند اسکناس مچاله شده ی پونصد تومنی ته جیبم له و لورده شده.به دوستم نگاه کردم، اونم مثل چند لحظه ی پیش من به لبو ها خیره شده بود.گفتم تو هم دلت می خواد لبو بخوری ؟ گفت آره. گفتم بزن بریم فقط اینو بگم که باید منو مهمون کنی.

 

 

همین که اولین تکه لبو رو گذاشتم تو دهنم ، زبونم سوخت . خیلی داغ بود. ولی مجبور بودم بخورم.نمی تونستم منتظر بمونم تا سرد شه.درست مثل خوردن بستنی تو تابستون ها که آدم صبر نمی کنه گرم شه، یخ یخ می خوردش.بالاخره دهنم به داغی لبو عادت کرد.دونه های کوچولوی برف هم بعضی وقت ها روی لبو ها می افتادن و به من تو خوردنشون کمک می کردن.

 

 

کم کم به شیرینی بی نظیر لبو داشتم عادت می کردم ، درست مثل فردی که از آهنگ مورد علاقه اش رو صد بار گوش کرده ولی بازم داره گوشش میده ، این دفعه با هیجان کمتر ، با آرامش بیشتر . منم مثل همون آدم بودم.اولش نمی تونستم سرم رو بالا بیارم ، پشت سر هم لبو می خوردم ولی بعدش یه نگاهی هم تونستم به اطراف بکنم.

 

 

نتیجه : در همون حال که داشتم لبو می خوردم ، داشتم مردم را از نگاه می کردم.هر کدام مشغول خودشان بودند، یکی مشغول کار و کاسبی اش بود ، یکی خیره به لباس های پشت ویترین ، یکی با دوستش راجب به درس و مدرسه حرف می زد.با خودم فکر می کردم اگر همه مشکلات و گرفتاری های ما آدم ها حل شود ، آن وقت قرار است چه کنیم ؟ آن وقت تکلیف ما انسان ها چی میشه؟ در همین حال بودم که متوجه شدم لبویی دیگه توی ظرف نیست.

 

منبع : سون اسکول

 

انشا در مورد طعم لبوی داغ در یک روز برفی

انشا درباره طعم لبوی داغ در یک روز برفی

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *