خانه » برچسب‌های " انشا طنز درباره سایه ادم "
نمایش مطالب برچسب :

انشا طنز درباره سایه ادم

           

انشا در مورد سایه آدم به صورت طنز و غیر طنز

انشا طنز و غیر طنز در مورد سایه آدم پایه نهم

انشا در مورد سایه آدم

انشا صفحه 55 نگارش پایه نهم

 

 

انشا غیر طنز درباره سایه آدم

 

مقدمه : تا چند ساعت پیش پشت سرم بود ، الان جلوی من است ، بلند و کوتاه می شود ، نمی توانم آن را از خودم جدا کنم ، صورتی هم ندارد که بگویم زشت است یا زیبا!

 

بدنه : رنگی نیست ، فقط سیاه سیاه ، هر کاری می کنم او تقلید می کند ، فکر کنم از تاریکی می ترسد چون شب ها به جز در زیر نور چراغ پدیدار نمی شود ، کاش می توانستم او را مانند دوست خود در آغوش بگیرم ولی چه چیزی را !؟ او که بدن و جسمی ندارد!

 

کاش می توانست در کار های خانه و تکالیف به من کمک کند ولی مثل اینکه او هم اندازه ی من تنبل است ، همانطور که گفتم هر از گاهی بلند و کوتاه می شود ، چه مثال خوبی برای هشدار به انسان ها که در زمان موفقیت ، مغرور و در زمان شکست ، نا امید نشوند ؛ مانند این یک بیت شعر:
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

 

کاش این موجود سیاه می توانست شب ها برایمان قصه بگوید تا بخوابیم ولی او حتی صدایی هم ندارد ، کاش می توانستیم با هم ورزش کرده و فوتبال بازی کنیم ، کاش او هم می توانست غذا بخورد ، ای کاش ، ای کاش و ای کاش… .

 

(بیشتر…)