خانه » برچسب‌های " انشا درباره درد دل یک موش آزمایشگاهی "
نمایش مطالب برچسب :

انشا درباره درد دل یک موش آزمایشگاهی

           

انشا طنز و غیر طنز درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشا طنز وغیر طنز درد دل یک موش آزمایشگاهی

 انشا درد دل یک موش آزمایشگاهی

انشا طنز و غیر طنز صفحه 55 کتاب نگارش پایه نهم

 

انشا طنز درد دل یک موش آزمایشگاهی

 

مقدمه : سلام ، من آقای موشیان هستم ، این روز ها سرم خیلی شلوغه ، خب مشهور ترین موش این آزمایشگاه بودن هم مکافاتی داره دیگه ، ای بابا بازم دارن صدام میکنن: (( آقای موشیان به بخش آزمایش ، آقای موشیااان کجایی پس !؟)) پس تا شما میرید پاراگراف بعدی ، من یک آزمایش دیگه بدم و بیام !

 

بدنه : خب ، برگشتم ، البته ببخشید دهنم پره ، آخه بعد از هر آزمایش یه قالب بزرگ پنیر به ما میدن ، خلاصه ، از کجا مونده بودم ، آهان ، داشتم می گفتم من مشهورترین موش اینجام ، چون هر آزمایش که روم انجام دادن ، باز هم صحیح و سالم ازشون تونستم بیرون بیام.

 

ولی ، ولی خیلی از دوستام نتونستن ، الان که دارم به لحظات شهادتشون فکر میکنم ، میبینم شرایط اون موقع دست کمی از جنگ جهانی نداشت ، حتی صدای دوستم هم یادمه که میگفت: برو ، برو منو تنها بزار ، من دیگه نمیتونم ادامه بدم ، برو خوتو نجات بده ! ، یجورایی مثل فیلمای سینمایی بود ، منم با لحن زنانه بهش گفتم ، نهه ، من نمیتونم تو رو تنها بزارم ، و وقتی حرفم تموم شد ، با چهره ای پوکر فیس به من نگاه کرد و گفت اگه لوس بازیات تموم شد ، برو بزار با خیال راحت جان به جان آفرین تسلیم کنیم !

(بیشتر…)