خانه » برچسب‌های " انشا صفحه 20 کتاب مهارت های نوشتاری "
نمایش مطالب برچسب :

انشا صفحه 20 کتاب مهارت های نوشتاری

انشا آزاد صفحه 20 کتاب نگارش پایه هشتم

انشا آزاد صفحه 20 کتاب نگارش پایه هشتم با موضوع باد آورده را باد میبرد

انشا صفحه 20 کتاب نگارش

درس یک صفحه 20 اولین انشا کتاب مهارت های نوشتاری پایه هشتم

 

اکنون پس از انتخاب موضوع دلخواه، سفر نوشتن را آغاز کنید. با توجه به نقشۀ نوشتن که در درس آموختید، به سمت مقصد حرکت کنید.

 

 

انشا آزاد در مورد اهمیت مطالعه 

 

مقدمه : مطالعه یکی از مهم‌ترین فعالیت‌هایی است که می‌تواند به رشد فردی و اجتماعی انسان کمک کند. کتاب‌ها دریچه‌ای به دنیای جدید و دانشی بی‌ پایان هستند. از طریق مطالعه می‌توانیم تجربیات دیگران را درک کنیم و افق‌های جدیدی را برای خود باز کنیم.

 

 

بدنه : یک روز تصمیم گرفتم به کتابخانه بروم و چند کتاب جدید انتخاب کنم . وقتی وارد کتابخانه شدم، بوی کاغذهای تازه چاپ شده و سکوت دلنشین آنجا حس خوبی به من داد. در میان قفسه‌های کتاب، ساعت‌ها وقت صرف کردم و کتاب‌هایی درباره‌ی تاریخ، فلسفه و داستان‌های تخیلی انتخاب کردم.

 

 

وقتی شروع به خواندن کردم، احساس کردم که در دنیای جدیدی غرق شده‌ام. هر صفحه‌ای که ورق می‌زدم، دنیای جدیدی را برایم باز می‌کرد. داستان‌هایی که می‌خواندم، به من آموختند که زندگی پر از چالش‌ها و زیبایی‌هاست. همچنین، اطلاعاتی درباره‌ی فرهنگ‌ها و ملل مختلف کسب کردم که باعث شد دیدگاه من نسبت به جهان گسترش یابد.

 

 

خواندن کتاب‌ها همچنین به من کمک کرد تا مهارت‌های تحلیلی و تفکری خود را تقویت کنم. توانستم بهتر مسائل را تحلیل کنم و نظرات خود را با استدلال قوی‌تری بیان کنم.

(بیشتر…)

انشا درباره پاییز پایه هفتم

انشا در مورد پاییز

انشا درباره پاییز پایه هفتم

انشا درباره پاییز انشا صفحه 20 کتاب مهارت های نوشتاری پایه هفتم

 

 

 

مقدمه : “ نباید در زندگی به چیزی دل بست ” این جمله را بار ها دیده ام . به راستی که این چنین است . روز های پایانی تابستان در حال سپری شدن است. تابستان با تمام شور و حرارت خود در حال بستن بار سفر است و پاییز را می توان از دوردست ها دید که به تاخت به سمت من روانه می شود .

 

بدنه : پاییز یک دیکتاتور است . او همه بچه ها را در سرمای صبحگاهی از خواب بیدار می کند و آن ها را روانه اردوگاه های کار اجباری به نام مدرسه می فرستد . در آنجا بچه ها مجبورند تا سر حد مرگ درس بخوانند و هر کاری که سربازان پاییز می گویند را انجام دهد .

 

این حاکم بی رحم ، همه افراد را وادار می کند تا لباس های کلفت و سنگین بپوشند . این خیلی بی انصافی است . دیگری خبری از لباس های نازک و تی شرت های تابستانی نیست . اگر لباس های کلفت نپوشی ، پاییز ، زهری به نام سرماخوردگی به تو خواهد خوراند و تو را تا نزدیکی مرگ خواهد برد .

 

پاییز آنقدر ستمکار است که حتی به درختان و گل ها و گیاهان نیز رحم نمی کند . پاییز رنگ سبز را در زندان های تاریک خود حبس می کند و به رنگ های شرور زرد و قهوه ای این اجازه را میدهد تا همه جا را مثل خودشان به فساد بکشانند .

(بیشتر…)